LESS LOVE


زین پس تنها ادامه میدهم,
در زیر باران حتا به درخواست چتر هم
جواب رد میدهم,
میخواهم تنهاییم را
به رخ این هوای دو نفره بکشم...!
باران نبار
من نه چتر دارم
نه یار
نبار لعنتی "من" دیگر "ما" نیستم...

نوشته شده در چهار شنبه 14 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 18:10 توسط LILI| |

میگوینددل رابایدبه آستانی دخیل بست که رفتنی نباشد...
ومن ساده دل بارهادخیل بستم ...دخیل بستم وماندنی نبودندآن دل ها...
امشب آمده ام دلم رابه ضریح قلب تودخیل ببندم نه برای اینکه آرزویم رابرآورده کنی...
نه...نه....
برای اینکه دیگررهایم نکنی که کج بروم...که دلم هرجایی برود...
نمیدانم کجایی...امامیدانم که میگویندقراراست یک جمعه بیایی...
روزی که تمام پرنده هابه استقبالت می آیند...وتمام یاس های دنیافرش قدومت میشوند...
میگویندقراراست که یک روزجمعه بیایی...
نمیدانم درآن جمعه من هم هستم یانه...امااگرنبودم هم بازنذرم سرجایش باقی است...
وخوب میدانم این هاهمه بهانه است که فقط نشسته وگفتم خداکندکه بیایی...
وحتماتودرپاسخم میگویی خداکندکه بخواهی...

 

نوشته شده در یک شنبه 11 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 14:40 توسط LILI| |

يادت باشه هميشه خودتو بنداز تا بگيرنت چون اگه خودتو بگيري ميندازنت . . .

نوشته شده در جمعه 9 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 16:56 توسط LILI| |

دوست داشتنِ کسي که تو رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس مي مونه
هر چي محکم تر بغل کني
بيشتر آسيب ميبيني ...

نوشته شده در جمعه 9 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 16:54 توسط LILI| |


Power By: LoxBlog.Com